سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال امیر المؤمنین علیه‌السلام با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : ظهیر مومنی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
قالب شعر : مربع ترکیب

امـیـد خـانۀ من؛ ای جـوان بـمـان بـانو            تـمـامِ دلـخـوشی‌ام مـهـربـان بـمان بانو
«میان ماندن و رفـتن نمان» بمان بانو            سـتـارۀ دلـم ای آســمـان بــمــان بــانـو


به چشم خون شده لبریز گفت و گوی توأم
من این غریب مدینه که رو به روی توأم

دلـم پُر است عـزیزم از این پـریـشانی            دلم پُر است عزیزم خودت که می‌دانی
دلم پُـر است در این غـربت زمسـتـانی            دلـم پُـر است عزیـزم بگـو که می‌مانی
دلـم پُـر است بـیا زار زار گـریه کـنیم
بـبـار ابــر بـهـارم بـبـار گـریـه کـنـیـم

نگاه دور و برت کن؛ به اشک ما و بمان            بایست مثـل گـذشته به روی پـا و بمان
تمامِ عمر خودم می‌شـوم عـصا و بمان            بگـیـر رو ز من اصلا ولی بیا و بـمان
قبول، گر چه کمانی برای من کافی‌ست
همینـقَـدَر که بمانی برای من کافی‌ست

تو ماه بودی و کوهی تو را به آه شکست            «تو کوه بودی و از هیبت تو ماه شکست»
پـنـاه بی‌کـسـی‌ام؛ آه بـی‌پـنـاه شـکـسـت            شکستی و پس ازآن پشت این سپاه شکست
اگر چه دست شکسته، اگرچه بیـماری
هــنــوز بـیـن سـپـاه عــلـی عـلـمـداری

تو جای ساختن و سوختن عوض کردی            به حال زار خودت حال من عوض کردی
حسن رسید و دوباره سخن عوض کردی            در این سه ماه فقط پیرهن عوض کردی
لبـاس هم به تنت گـریه می‌کـنـد زهـرا
به هر نفـس زدنت گریه می‌کـند زهـرا

سه ماه رفته ولی یک خبر نیامده است            هـنوز حـوصلۀ زخـم، سر نیامده است
سه ماه رفته کسی پشت در نیامده است            برای دیـدن تو یک نـفـر نـیـامـده است
سه ماه مثل تو هر روز محتضر شده‌ام
شکـسـته‌تر شده‌ای و شکـسـته‌تر شده‌ام

دوباره شب شد و تا صبح لاله می‌کاری            دوباره شب شد و از درد سینه بیداری
از آسـمـان نـگـاهت سـتـاره مـی‌بـاری            چـقـدر لـکـۀ خـون روی پـیرهن داری
نفـس به سـیـنۀ خـسـته مـزاحـمت دارد
و دنـده‌ای که شکـسـته مـزاحـمت دارد

به جز علی چه کسی نیم دیگرت می‌شد            شـبــیـه آیـنــه‌ای در بــرابـرت مـی‌شـد
تـمامِ عـمـر نگـهـبـان معـجـرت می‌شد            عزیز کردۀ حـیـدر تو بـاورت می‌شد؟
که دست من به طنابِ مغیره بسته شود
دری که سوخته شد با لگد شکسته شود

خدا نکـرده اگر پهـلـوی تو خوب نشد!            اگر جراحتِ در بر روی تو خوب نشد!
شکافِ زخمِ رویِ ابروی تو خوب نشد!            و یا اگـر وَرَمِ بـازویِ تـو خـوب نـشد!
چگونه بعد تو این سر به شانه بند شود
چـگـونه پـیـش پیـمـبـر سـرم بلـند شود

عـزیز اینهمه خـونین جگر نبودی اگر            و نـاگـزیـرِ هــوای سـفـر نـبـودی اگـر
به روز حـادثه در پشت در نبودی اگر            پـناهِ خـستـگیِ من؛ اگر نبـودی اگر
میـان آن هـمه دشـمن چه کار می‌کردم
چه کار بی‌تو در این روزگار می‌کردم

هنوز مانده به یادم که پشت پا خوردی            چقدر لطمه تو از دست مردها خوردی
کـشیـده‌ای تو ز دیوار بی‌هـوا خـوردی            رسید چکمه‌ای و زیر ضربه تا خوردی
میان آن همه دود و کـشاکـش و فـریـاد
به میخ رو زدم و روی من زمین افتاد

هـمـه تــوانِ مـرا مـی‌زدنـد نــامــردان            عــزیـزِ جـان مـرا مـی‌زدنـد نـامـردان
«زنِ جـوان مـرا مـی‌زدند نـامـردان»            و مـهــربـانِ مـرا مـی‌زدنـد نــامــردان
حریم خانۀ من غـرق در جـسارت بود
و میـخ راوی خـونـین این قـساوت بود

گل مرا به دو پنجه خزان دو دستی زد            دو لنگه در به رویش با توان دو دستی زد
دری شکست و کسی ناگهان دودستی زد            ز روی پوشیه قـنفـذ چنان دودستی زد
که پیش دیدۀ من نقش بر زمین شده‌ای
« ز روی پوشیه زد تازه اینچنین شده‌ای»

زدن به شیوۀ نامرد خنجر از پشت است            غـلاف تـیغ مغـیره به نیّت کُـشت است
به روی صورت تو جای چار انگشت است            دلیل گودیِ چشم تو ضربۀ مشت است
مرا چه سخت از آن روز، تار می‌بینی
مـیـان هــالـۀ دود و غــبـار مـی‌بـیـنـی

به روی صورت تو دست بی‌حیا یعنی            به روی چادر تو چـند جـای پا یعنی...
به پهـلـوی تو لگـدهای بی‌هـوا یعنی...            صدای فـضـه بـیا بین مردها یـعـنی...
زنـانـه بـود فـشـاری که داشـتـی بـانـو
شکـست شـیـشۀ بـاری که داشـتی بـانو

صدای دست حرامی به گوش من پیچید            صدای داد تو در وقـت سوخـتن پیچـید
صدای «فضه بیا» توی گوش زن پیچید            رسید و محسن شش‌ماهه در کفن پیچید
چه مـادرانـه به فکـر رسیـدنـش بـودی
نـدیـده رفـت و عـزادار دیـدنـش بـودی

صدا صدای شکستن صدای ناموس است            غرور له شده از ماجرای ناموس است
میان خانه ز خون رد پای ناموس است            هرآنچه می‌کشم از دردهای ناموس است
خدا کـند که جـبینی ز داغ چین نخورد
به پیـش دیدۀ شوهر زنی زمین نخورد

میان حُجره پُر از بوی سیب گودال است            سفارش تو به زینب غریب گودال است
در انـتهـایِ نگـاه تو شیب گـودال است            به زیر حنجرِ شَیبُ الخضیبِ گودال است
دوباره دست کشیدی به روی ماه حسین
«چه طول می‌کشد این شرح بوسه گاه حسین»

نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر و حفظ بیشتر حرمت حضرت زهرا بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید



عـروس خـانۀ من؛ ای جوان بمان بانو            تـمـامِ دلـخـوشی‌ام مـهـربـان بـمان بانو



بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مستند نبودن مطالب و مغایرت با روایات معتبر؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور  انطباق مطالب با روایات مستند و معتبر؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ بر خلاف تصومر عمومی فاجعه حمله به خانۀ حضرت زهرا و جسارت به ایشان  در دهه اول ماه ربیع الأمول نبوده است بلکه بر اساس اسناد تاریخی قطعا بعد از غصب فدک و خطبه حضرت در مسجد النبی و حداقل در دهه های بعدی ماه ربیع الأول بوده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.



تو جای ساختن و سوختن عوض کردی            در این سه ماه شب و روز من عوض کردی



موضوع وجود میخ در و سرخ شدن و وارد سینۀ حضرت شدن این میخ در هیچ مقتل معتبری نیامده است « البته این موضوع بدان معنا نیست که در این حمله و جسارت سینه و پهلوی حضرت زهرا سلام الله علیها مجروح نشده است بلکه بر اثر ضربۀ در و آتش حضرت به شدت مجروح شدند و تصریح تاریخی در این زمینه وجود دارد» لذا توصیۀ ما این است که اولاً از بازگو کردن آن به دلیل مستند نبودن و همچنین به جهت رعایت توصیۀ علما و مراجع از پرهیز از خواندن روضه های سخت خوداری فرمائید؛ ثانیا اگر قصد اشارۀ گذرا به این موضوع را هم دارید لازم است حتماً در قالب زبانحال یا آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مطرح شود نه قطعیت تاریخی؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.



حریم خانۀ من غـرق در جـسارت بود            و میـخ راوی خـونـین این قـساوت بود



بیت زیر مستند نبوده و مغایر روایات تاریخی است و گویا شاعر محترم فقط بخاطر رعایت قافیه آن را ذکر کرده است لذا پیشنهاد می کنیم از خواندن چنین اشعاری خوداری فرمائید.



به روی صورت تو جای چار انگشت است            دلیل گودیِ چشم تو ضربۀ مشت است